هر که با ما میرسد گوید که یارت یار نیست

 

 


ناز عشقش را مکش جانا که یارت یار نیست

 


مطربا چنگ مخالف میزنی تو تار را

 


یا خماری یا که مستی یا که تارت تار نیست

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ارم 24 فروردین 1387 ساعت 11:18 http://eramgroup.blogsky.com

سلام.زیبا بود. به ما هم سر بزن .منتظر نظراتت هستیم.

سعید 26 فروردین 1387 ساعت 16:59

سلام رفیق هنوز هم هستی ؟
منم هستم اونقدر سرگرم روزگار شدم که دیگه همه چیز رو فراموش کردم همه چیز هم منو فراموش کردند روزگار غریب آدمای غریب ... همه چیز غریبه همه چیز مثل من مثل تو .
امروز باز هوای قدیمو کردم یه سری زدم دیدم کامنتت رو خوشحال شدم حس کردم بودنت رو شماره ام رو عوض کردم به کی زنگ زدی تو ؟ اونم حتما مثل من آواره است دیگه تو کوه دشت و بیابونه بد بخت . آره گلم نیستم روزگار نا مراد با ما بد بازی میکنه همش در بسته همش دیوار خسته ام رفیق خسته ام دلتنگم اینجا کسی نیست هیچ کس دلم خوشه به چهاتا ورق کهنه قدیم که یادم نمیاد واسه کی نوشته بودم دلم خوشه به چند تا عکس قدیم که نمیدونم کی هست و کجا ؟ گیجم منگ داغونم داغون داغون ....
نمیدونم گفتن این که واسم دعا کن خوبه یا نه ؟ نمیدونم فایده هم داره ؟ ولی برحسب همون عادت قدیم بیا واسه هم دعا کنیم .
تو هم بیدار شو داری کابوس میبینی تو برهوت یخ کجا بود آخه دیوونه ؟؟؟؟؟؟؟
ببخش دلم گرفته بود خیلی وقت بود ننوشته بود همشو سر تو خالی کردم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد