نرگس

 

 

 

از خانه برون میشویم  

 

 

پیش از طلوع  

 

 

به خانه باز میگردیم  

 

 

از پس غروب  

 

 

 گرد نانی مجالمان نداد تا قرص آفتاب را ببینیم  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
دختر یک شیخ 5 مرداد 1390 ساعت 08:46 http://shoele.blogsky.com

سلااااااااااااام

چه واقعیت جالبی رو گفتی
بهش دقت نکرده بودم

سعید 6 مرداد 1390 ساعت 22:03 http://delgijeh.blogsky.com/

گوش نمی دی به حرف من همینه دیگه !
می گم اینقدر نچسب به مادیات !
فحش نده زشته . ازت سن و سالی گذشته !
دربست مخلصیم .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد